نگاهی به فیلم «درخشش» ساخته استنلی کوبریک

پایگاه خبری نمانامه: درخشش براساس رمانی نوشته استیفن کینگ در سال ۱۹۷۷ روانه بازار نشر شد. سه سال بعد استنلی کوبریک کارگردان صاحب سبک جهان این نوشته را به سینما برگرداند و به راستی ترسناک ترین فیلم تاریخ سینما انتخاب گردید. عنوانی که تاکنون نیز یدک می کشد. پیش از این فیلم جنگیر ( ۱۹۷۳) ساخته ویلیام فرید کین این عنوان را داشت. اما باید درنظر داشت که که جنگیر یک فیلم ماورایی است ولی درخشش تمام زیر ساختش در باره انسانی است که در اوج عصبیت و ویرانگری قرار می گیرد…

درخشش داستان یک نویسنده معروف به نام جک تورنس است که برای تمدد اعصاب و بازیافتن انرژی ، تصمیم می گیرد در فصل زمستان در هتلی خالی از مسافر اقامت کند تا بتواند سروسامانی به رمان جدیدش بدهد. اوکه به همراه همسر و پسر خردسالش به این سفر آمده ، در طی همان اولین شب اقامت در هتل ، دچار اختلالات عصبی می شود ، شخصیت های خیالی فراوانی دوروبرش میبیند و در نهایت از درون فرو می پاشد. گویی او تبدیل به شخصیت بد یکی از داستان هایش شده باشد قصد قتل همسر و پسر خردسالش را می نماید اما در نهایت و پس گذشت ساعاتی نفسگیر در بیرون هتل و در برف و سرما یخ می زند…

هرچه استیفن کینگ استاد تمام عیار داستان های ترسناک و توهم زا است ، در کارنامه کوبریک فقید ، درخشش تنها فیلم ترسناک او به شمار می آید. جدای از فیلم، اتفاقات سرصحنه فیلمبرداری از مواردی است که در تاریخ سینما به یاد مانده است. مشهور است که گفته می شود ، کوبریک در حین ساخت فیلم حتی باعث شده جک نیکلسن قصد جانش را کند و اگر عوامل تولید دخالت نمی کرد ند شاید نیکلسن ، کوبریک را ناکار می کرد. علت این عصبیت نیکلسن دست برقضا هیچ ربطی به خود داستان نداشت و یا اینکه مثلا نیکلسن در قالب شخصیت تورنس فرو رفته باشد بلکه قضیه از این قرار بوده است که کوبریک هر نمایی را بیش از صد بار تکرار می کرده است تا جایی که در نمای ورود نیکلسن به آسانسور ( موقعی که تبر به دست به دنبال همسرش افتاده بود) اینقدر این نما را تکرار می کند که نیکلسن شاکی بشود و با تبر دنبال کوبریک کند. در باره شلی دووال قضیه برعکس است. او مدام به گریه می افتاده است و از کوبریک خواهش می کرده کمی انصاف داشته باشد و اینقدر از بازیگر ها کار نکشد. در باره کاراکتر سیاه پوست که نقش سرایدار هتل را بازی می کرد و در یک نمای هراس انگیز ، توسط نیکلسن تبری ! می شود ، نقل است که کوبریک چهل بار این صحنه قتل را تکرار کرده که اشک همه در آمده است…

درخشش یک فیلم روان شناختی بسیار خوش ساخت و جاودانه هم است، جایی که نشان می دهد چطور شخصیت خوب و انسانی یک فرد معتمد در مقام همسر و پدر، می تواند فرو بپاشد و تبدیل به هیولایی غیر قابل وصف شود. این فیلم هشدار می دهد که مبادا هرکدام از ما یک شخصیت خوابیده ی اینگونه داشته باشیم؟!