نقد سریال خانگی «دل»؛ کلیشه مثلث عشقی!

«دل» کلیشه مثلث عشقی، ازنوع نازل ترکیه ای!

به قلم: جبارآذین

شبکه خانگی، یک امکان ارتباط اجتماعی و فرهنگی است که چنانچه دارای مدیریت کارشناسانه و برنامه ریزی سلامت وهدفمند بود، در شرایطی که صدا و سیمای انحصاری و اسپانسری کشور زیر نظر و سلیقه و سرمایه اسپانسرها وانحصارگراها به سختی نفس می کشد و در تولید سریال های خوب ناتوان است، می توانست علاقه مندان را با خود همراه کند.

اما شبکه خانگی، از مدیریت اصولی و برنامه های هدفمند برخوردار نیست و تولیدات سطحی و بازاری از آن یک بازار مکاره ساخته است. گرچه گاه در میان سریال های این شبکه، آثارخوب هم یافت می شود، لیکن غلبه با محصولات سطحی ونازل است.

نمونه آن سریال ضعیف و دم دستی دل است که به رغم داشتن نویسنده ای حرفه ای، کارگردانی کار بلد و بازیگران شناخته شده، تبدیل یه یک کالای دست چندم وسطحی شده و در هیچ زمینه حرفی برای گفتن ندارد. و مشکلات آن، ربطی به رقابت سالم و ناسالم تلویزیون با شبکه خانگی ندارد!

یک رابطه و حادثه سطحی درقالب مثلث کلیشه ای عشقی، دستمایه سازندگان دل بوده تا ماجراهای آن بدون هرگونه سنخیتی با فرهنگ ایرانی و علی رغم کپی سازی از روی سریالهای آبکی ترکیه ای در نیست در جهان رخ دهد.

دل، افزون بر روایت تکراری عاشقانه و دوری از پرداخت تازه و متفاوت و نوآوری، در نوشتار و ساختار هنری هم کلیشه ای است. به عبارتی دل در فرم و محتوا و داستان و ساختار، فاقد جذابیت های حداقلی است.

اگر مخاطب، پیشینه برخی عوامل کار آمد آن را نمی شناخت، تصور می کرد که دل را یک گروه آماتور ساخته اند. در این سریال، از نگاه عمیق کایدان و ریزبینی هادی و بازیهای دیدنی بازیگرانی چون سعید راد خبری نیست.

دل سازان با پشت کردن به مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانی، گفتار و کردار کاراکترهای سریال که مقلد مشابه های ترکی اند و در حد تیپ مانده و به شخصیت پردازی نزدیک هم نشده اند و تقلید از جذابیتهای کاذب سریالهای ترکیه ای، چیزی ساخته اند که نه ایرانی است و نه ترکیه ای.

دل از نازلترین تولیدات شبکه خانگی است. حیف قابلیت، امکانات و هزینه ای که صرف تولید این سریال بد شده است!