سینمای ایران، حرفی برای بهبود جهان ندارد!

به قلم: جبار آذین

نمانامه: ایران سینمای ملی ندارد و آنچه وجوددارد، بازار مکاره ای است که عنوان دولتی را یدک می کشد. عنوانی که سال ها است در جهان سینما منسوخ شده و دیگر چیزی به نام سینمای دولتی رسمیت ندارد. سینمای دولتی به معنای سینمایی است که از فکر و سرمایه و سیاست و اهداف، حمایت، هدایت و دخالت دولت و دولتیان از بیراه های غیرفرهنگی، یعنی سیاست، تجارت و تمایلات گروهی و سیاسی و جناحی می گذرد و در این حال و هوای بد و نادرست، هرکس با عنوان هنرمند و هنرمندنما و سفارش پذیر بتواندخود را با مسوولان و متولیان دولتی سینما که اکثرا فاقد دانش،ت خصص هنری و سینمایی و حاصل گزینش نگاه دولتی اند، همسفره کند، کارش به راه و نانش تو روِِغن است و آنچه در این میان معمولا نادیده گرفته شده و می شود نگاه و نظر و سلیقه و نیاز مردمی در قالب نگرش ملی به سینما است.

این نمای عمومی و ناگوار سینمای ایران در چهار دهه اخیر است که به جزمواردی اندک به همت برخی هنرمندان متعهد و کاربلدواندک مدیران فرهنگ و هنرشناس غیردولتی وغیرنهادی درعرصه بخش خصوصی و سینمای مورد آزار مستقل که حرف هایی از جنس زندگی و آرمان های کشور و مردم داشته اند، در پهنه وقامت سینمای ایران، نه فقط برای مردم ایران که جهانیان، حرف تازه ای از منظر فرم و محتوا و ساختار هنری نداشته است.

افزون براین معضل بنیادین، دومشکل اساسی هم باعث شده تاسینمای دولتی ایران، نتواند با مردم و سینماگران و سینمای ملی ایران و جهان همسو باشد. نخست؛ دوری سینما و سیاستهای سینمایی از واقعیت ‌‌ ها، زندگی و دیدگاه های مردمی و حاکمیت افراد غیر سینمایی بر سینما و دوم سلطه نگاه سیاسی و انحصارگرا که منجر به خانه نشینی اغلب سینماگران شده و تنها آن هاکه سفارش پذیراند، به کار در سینما اشتغال دارند.

مساله مهم وتاسف بار دیگر اینکه، سینمای بیمار دولتی کشور که به ده ها بیماری فکری،فرهنگی ،مالی و سیاسی و رفاقتی و تجارتی مبتلا است، از ایرانیان دور افتاده و حرف های خوب و انسانی و آرمانی و جهانی سینماگران مستقل و متعهد و آزاده آن، به رغم تمام مشکلات و موانع و سنگ اندازی های این ‌‌ و آن برسر راهشان، در جهان شنیده نمی شود. چراکه بیش از یک دهه است که ارتباط سینمای ایران و دورهمی فیلم فجر آن با جهان قطع شده و فیلم های ایرانی به دلیل سیاست های ملی و مقاومتی ایران و برخی کشورهای جهان بویژه مخالفان، دیده نمی شوند و مسوولان و متولیان جشنواره ها و سینما های جهان که اغلب منتخب سیاست هستند و به پیروی از سیاستهای دولت های خود در برابر ایران اسلامی مواضع منفی دارند، اجازه حضور ایران در محافل و مجامع جهانی، بازارهای فیلم و برنامه ها و جشنواره ها را نمی دهند، به جز آن نوع فیلمها و فیلمسازانی که آثارشان، مورد پسند آنها و نمایشگر نابسامانی و فقر و فلاکت درایران باشد!

از همین رو،حتی اگر یک فیلم خوش ساخت تمام عیار سینمایی که در همه چیز از محتوا تا ساختار درجه یک هنری حرفی برای گفتن داشته باشد، در ایران ساخته شود، ترفندها، هجمه ها و تبلیغات کاذب، راه های ورود آن به جهان سینما را می بندد. به همین دلایل است که گستره حضور جهانی سینمای نحیف دولتی ایران به چند کشور فاقد صنعت سینمای منطقه و عربی محدود شده است. در واقع، نداشتن دانش و تخصص مسوولان و مدیران سینما، تولید فیلمهای متوسط، یکه تازی عناصر و عوامل مافیایی و باند پولشویان، کاسبان سینما، خوش رقصی های تجاری و بازاری سازان و خوش خدمتی هنرمندنماها و خانه نشینی هنرمندان و فقر تولیدات سینمایی قدر، پررنگ تر شدن قطع ارتباط هنر وسینمای ایران باهنروسینمای جهان به علت مواضع وتحرکات سیاسی و…………سبب شده تاسینمای ایران نتواند ملی باشد و درایران و جهان مطرح و حرف هایی ازعشق و ایمان، زیبایی، امید و آرمان، زندگی و تکامل انسانی و الهی برای ایرانیان و جهان داشته باشد. این نقص و بیراه فقط حاصل غِلط ها، کجروی ها و انحرافهای سینما، سینماگران دولتی و وابستگان آن ها در دو دهه اخیر نیست که شامل دور شدن سینما از مردم و ارزش ها و آرمان های جامعه در چهاردهه اخیر است.